- حوزههای آبریز در کشور کشورما به ۶ حوزهی آبریز به شرح ذیل تقسیم میشود:
۱) حوزهی آبریز دریای مازندران با وسعت ۸/۱۰ درصد کل کشور و ۵/۱۹ درصد از کل منابع آب تجدید شونده کشور.
۲) حوزهی آبریز خلیج فارس و دریای عمان با وسعت ۲/۲۶ درصد از کل کشور و ۵۰ درصد کل منابع آب تجدید شونده کشور.
۳) حوزهی آبریز دریاچهی ارومیه با وسعت ۲/۳ درصد از کل کشور و ۶ درصد از کل منابع آب تجدید شوندهی کشور.
۴) حوزهی آبریز فلات مرکزی با مساحت ۸/۵۰ درصد از کل کشور و ۴/۲۲ درصد از کل منابع آب تجدید شوندهی کشور.
۵) حوزهی آبریز مرزی شرق با وسعت ۴/۶ درصد از مساحت کل کشور و ۳/۱ درصد از کل منابع آب تجدید شوندهی کشور.
۶) حوزهی آبریز قره قوم با ۷/۲ درصد از مساحت کل کشور و ۲ درصد از کل منابع آب تجدید شونده کشور. اگر حوزههای آبریز کشور را مدنظر قراردهیم از جهت منابع آبی و میزان بارندگی میتوانیم کشور را به عرصههای عمومی متفاوت تقسیم کنیم که درهر یک از این عرصهها، سیاستهای کلی رسیدن به الگوی کشت متناسب با محوریت منابع آبی با یکدیگر مشابه باشند( حتی در اقلیمهای متفاوت)، این عرصهها عبارتند از:
الف) عرصههای دارای محدودیت شدید منابع آب درحال حاضر در این عرصهها سیاستهای مبتنی بر استفادهی بیرویه از منابع آب زیر زمینی حاکم است؛ بنابراین لازم است، سیاستهای تولید در این عرصهها تا حد امکان درجهت مصرف بهینه آب و بهرهوری بالا و عدم کاهش تولید باشد برای اجرای این سیاست روشهای زیر باید مورد توجه قرار گیرد، بدین منظور راهکارهای زیر توصیه میشود:
۱) اولویتدهی به گیاهان پاییزه بهمنظور استفاده از بارندگیهای پاییز، زمستان و بهار سالانه
۲) افزایش سطح کشت در محیطهای کنترل شده همانند گلخانهها، کشتهای زیر پلاستیک و. . .
۳) در کشت بهاره استفاده از گیاهانی که دورهی رشد آن کوتاه و تطابق بیشتری با پراکنش بارندگی منطقه داشته باشند.
۴) استقرار سیستمهای خاکورزی حفاظتی
۵) استقرار تسطیح لیزری در اراضی آبیاری سطحی
۶) استقرار اراضی آبیاری تحت فشار به ویژه قطرهای در اراضی زراعی و باغی
۷) کاهش مصرف آب و افزایش بهرهوری اقتصادی و حفظ منابع پایه
۸) کشت گیاهان کم توقع و ارقام گیاهان زودرس پرمحصول
ب) عرصههای بدون محدودیت منابع آبی در این عرصهها میبایست سیاست بهرهبرداری کشاورزی به سمت استفادهی حداکثر از فضا و مکان در امر تولید باشد و روشهای زیر در امر تولید مورد توجه قرار گیرد، بدین منظور راهکارهای زیر ارائه میشود:
۱) حرکت به سمت روشهای چند کشتی
۲) استفادهی حداکثر از منابع آب با نگرش حفظ پتانسیل منابع تولید
۳) بهرهگیری مناسب از اراضی پایاب سدها که شامل بهینه کردن الگوی کشت، بهرهگیری مناسب از منابع تولید است
ج) عرصههای دیم در عرصههای دیم با شیب بالای ۱۲ درصد سیاست تولید باید درجهت کشت گیاهان چندساله خشبی و نیمه خشبی شامل باغات، علوفههای دائمی و گیاهان دارویی باشد. درعرصههای دیم که دارای شیب کمتر از ۱۲ درصد هستند بایستی ساماندهی تولید بر اساس حذف علمی آیش و بهرهگیری از علوفه و حبوبات در تناوب باشد و از سویی رواج سیستمهای خاک ورزی حفاظتی نیز انجام شود. همچنین در عرصههای دیم با توجه به پراکنش بارندگی و نوع اقلیم لازم است سیاستهای کشت متفاوتی کسب شود. در مناطق سردسیری دارای بارندگی کم و متوسط (زیر ۴۰۰ میلی لیتر) کشت گیاهان مقاوم به خشکی مانند تریتیکاله و جو مورد توجه قرار گردد. آیش در این مناطق در جهت کشت علوفههای یکساله و کم توقع مانند ماشک باشد. در مناطق با بارندگی بالاتر از ۴۰۰ میلی لیتر کشت گندم در تناوب با حبوبات دیم و علوفه دیم همراه با آیش صورت پذیرد.
۲-۲ تاریخچه
۲-۲-۱ پیشینه تولید سویا در جهان
سویا یا سوژا حدود ۴۰ گونه دارد که به صورت بوتههای در هم پیچیده دیده میشوند و در منطقه آسیا استرالیا پراکندهاند. درباره منشـأ سویا دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی اعتقاد دارند که منشأ آن شمال شرقی چین است و برخی دیگر معتقدند که شرق آفریقا و استرالیا موطن اصلی این گیاه است. یک نظریه جدید استرالیا را به عنوان مرکز محتمل پراکندگی، برای تمام منطقه اقیانوس آرام، از جمله چین میداند و اعتقاد دارد پرندگان مهاجر ناقل بذر آن بودهاند.
سویا از طریق چین در کشورهای همسایه(کره و ژاپن)، جنوب شرقی آسیا و سرانجام در اطراف جهان پراکنده شد. این دانهروغنی به عنوان یک محصول بومی تا آغاز این قرن که آمریکا آن را به یک محصول تجارتی عمده تبدیل کرد در انحصار آسیا باقی ماند. در نوشتههای آمریکایی، در سال ۱۸۰۴ از سویا نام برده شده است که ابتدا به صورت انحصاری به عنوان علوفه مصرف میشد تا اینکه در سال ۱۹۱۵ نخستین روغن این محصول از سویایی که در خانه کاشت شده بود، گرفته شد. سویا در سال ۱۸۸۲ به برزیل راه یافت اما به طور تقریبی به مدت صد سال اهمیتی نیافت. برزیل اکنون یکی از تولیدکنندگان و صادرکنندگان عمده سویا در جهان است. اروپاییان هم در قرن ۱۷ با سویا به عنوان یک غذای عجیب شرقی آشنا شدند و بذر آن که توسط مبلغان مذهبی از چین فرستاده شده بود در باغ نباتات پاریس در سال ۱۷۰۴ کاشت شد. سویا در سال ۱۷۹۰ به انگلستان راه یافت و در باغهای نباتی سلطنتی کاشته شد. در حال حاضر آمریکا بیشترین میزان انواع سویا را در اختیار دارد که هر چند از حیث ظاهر شباهتی به هم ندارند اما از نظر ژنتیکی مشابه هستند. همچنین آمریکا بزرگترین صادرکننده سویا در دنیاست و همراه با چین و برزیل بیش از ۹۰ درصد نیاز جهان را تأمین میکنند. سویا در آسیا قرنها یک غذای اساسی بوده است و بیشترین مصرف خانگی را دارد. این ماده غذایی به طور عمده از نظر تجاری به عنوان غذای دام و انسان مصرف و برای روغنکشی کشت میشود. در حال حاضر این دانه روغنی از نظر مجموع تولید و تجارت بینالمللی مهمترین دانه بقولات است.
سویا از طریق چین در کشورهای همسایه (کره و ژاپن)، جنوب شرقی آسیا و سرانجام در اطراف جهان پراکنده شد. این دانهروغنی به عنوان یک محصول بومی تا آغاز این قرن که آمریکا آن را به یک محصول تجارتی عمده تبدیل کرد در انحصار آسیا باقی ماند. در نوشتههای آمریکایی، در سال ۱۸۰۴ از سویا نام برده شده است که ابتدا به صورت انحصاری به عنوان علوفه مصرف میشد تا اینکه در سال ۱۹۱۵ نخستین روغن این محصول از سویایی که در خانه کاشت شده بود، گرفته شد. سویا در سال ۱۸۸۲ به برزیل راه یافت اما به طور تقریبی به مدت صد سال اهمیتی نیافت. برزیل اکنون یکی از تولیدکنندگان و صادرکنندگان عمده سویا در جهان است. اروپاییان هم در قرن ۱۷ با سویا به عنوان یک غذای عجیب شرقی آشنا شدند و بذر آن که توسط مبلغان مذهبی از چین فرستاده شده بود در باغ نباتات پاریس در سال ۱۷۰۴ کاشت شد. سویا در سال ۱۷۹۰ به انگلستان راه یافت و در باغهای نباتی سلطنتی کاشته شد. در حال حاضر آمریکا بیشترین میزان انواع سویا را در اختیار دارد که هر چند از حیث ظاهر شباهتی به هم ندارند اما از نظر ژنتیکی مشابه هستند. همچنین آمریکا بزرگترین صادرکننده سویا در دنیاست و همراه با چین و برزیل بیش از ۹۰ درصد نیاز جهان را تأمین میکنند. سویا در آسیا قرنها یک غذای اساسی بوده است و بیشترین مصرف خانگی را دارد. این ماده غذایی به طور عمده از نظر تجاری به عنوان غذای دام و انسان مصرف و برای روغنکشی کشت میشود. در حال حاضر این دانه روغنی از نظر مجموع تولید و تجارت بینالمللی مهمترین دانه بقولات است.
۲-۲-۲ سابقه کشت سویا در ایران
در خصوص زراعت این گیاه در زمانهای گذشته اطلاع دقیقی در دست نیست. در گذشته اقدامهایی برای رواج سویا در ایران انجام شده که تمام این اقدامها به دلیل عادت نداشتن مردم به مصرف آن و در نتیجه نبودن بازار فروش، بینتیجه مانده است. در سالهای ۱۳۱۰ و ۱۳۱۶، انواعی از سویا از چین و هندوچین به وسیله رییس دانشکده کشاورزی وقت کرج به ایران آورده شد و مورد آزمایش قرار گرفت. همچنین طی سالهای ۱۳۱۸ و ۱۳۱۹ انواع مختلفی سویا از آلمان وارد کشور شد و در بنگاهاصلاح نباتات کرج مورد آزمایش قرار گرفت. تمام این آزمایشها حاکی از عملکرد خوب تولید بود اما به دلیل فقدان بازار، رواج و رونقی پیدا نکرد. در سال ۱۳۴۱، گروه صنعتی بهشهر مقداری بذر سویا را از ژاپن وارد کرد و پس از عقد قرارداد با زارعان برای بالا بردن سطح زیرکشت و توسعه آن تلاش کرد. زراعت سویا به عنوان دانه روغنی از حدود سال ۱۳۴۲ با وارد کردن بذر آن به ایران در مناطقی مانند مازندران آغاز و متعاقب آن کشت سویا توسط شرکت سهامیدانههای روغنی در برخی دیگر از نقاط کشور معمول میشود. کشت سویا هم در زراعت بهاره و هم در زراعت تابستانه صورت میشود که کشت دوم آن در ایران بعد از محصولاتی چون گندم، جو، سیبزمینی، کاهو و باقلا انجام میشود و بدین لحاظ نیاز به اختصاص زمینی خاص برای کشت ندارد. مهمترین مناطق کشت سویا در کشور استانهای مازندران، گلستان، لرستان، آذربایجان شرقی و دشت مغان است. این گیاه چون از خانواده بقولات است میتوان آن را به عنوان منبع ازت به منظور تقویت خاک برای کشت بعدی استفاده کرد. همچنین به دلیل مصارف متنوع دانه سویا افزایش تولید آن ضروری به نظر میرسد. البته دانه سویا به طور متوسط حاوی ۱۸ درصد روغن و ۴۴ درصد پروتیین است که میتواند مهمترین ماده اولیه صنایع روغنکشی و تولید فرآوردههای پروتیینی و خوراک دام باشد. تولید سویا در سال ۱۳۵۷ به اوج خود طی سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ میرسد که این افزایش ناشی از گسترش سطح زیرکشت بدون توجه به افزایش بازدهی در سطح بوده است. در سالهای بعد به رغم وجود تضمین مؤثر برای کشت، میزان برداشت سویا به طور شدید کاهش یافت به گونهای که در سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴ تولید به نصف میزان برداشت شده در سال ۱۳۵۷ میرسد. پایین بودن عملکرد در هکتار (به طور متوسط ۷/۱ تن در هکتار) در مقایسه با متوسط سطح جهانی (۲ تن در هکتار) از دیگر عوامل کاهش درآمد حاصل از کشت سویا در ایران است. البته با توجه به اهمیتی که در سالهای اخیر به دانههای روغنی داده شده، وضعیت سویا در ایران نیز از لحاظ کشت و تحقیقات در زمینه کشت آن، رو به توسعه بوده است، به طوری که در سال ۱۳۷۱ در اراضی مستعد مازندران ۴۱۹۲۰ هکتار زیرکشت دانههای روغنی رفت که از این مقدار ۳۶۹۲۴ هکتار آن مخصوص کشت سویا و میزان محصول آن ۱۱۷ هزار تن بود که نشان دهنده افزایش قابل توجه نسبت به سالهای قبل به خصوص در عملکرد است.
هاولیک، ۱۹۸۵، معتقد است که نوسان در تولید محصولات زراعی به دو عامل وابسته است : مقدار و اثر بخشی هزینه ها (مواد، مقدار و کیفیت نیروی کارگر) و شرایط آب و هوایی. عامل اول معمولا در دوره ای طولانی عمل می کند زیرا مقدار هزینه های تولید از یکسال به سال دیگر به مقدار زیاد تغییر نمی کند بلکه تغییرات به طور پیوسته در زمان طولانی انجام می گیرد به عبارت دیگر وضعیت آب و هوایی به ویژه تغییرات آب و هوایی (درجه حرارت، مجموع بارندگی و توزیع آن) اغلب به مقدار قابل ملاحظه ای هم بین سالها و هم بین میانگین دوره ای طولانی مدت متفاوت است. این تغییرات در داخل یک اقلیم عامل اصلی تفاوت در عملکرد کمی و کیفی محصولات زراعی بین سالهای مختلف است(کافی و همکاران، ۱۳۷۹، ص۱۲)
کریستن و ورکوک، ۱۹۷۵، اثر نهاده های اصلی، مدیریت و فاکتور های آب و هوایی را بر تولید محصولات زراعی بررسی کرده و آزمایشات چند فاکتوری را جهت تعیین سهم هریک از فاکتورها در عملکرد نهایی محصولات زراعی انجام داده اند در یک دوره ۲۵ ساله عملکرد محصول بیش از دو برابر شده است و سهم هر یک از عوامل نیز تغییر کرده است و تاثیر آب و هوا بر عملکرد از ۲۰درصد در سال ۱۹۴۸ به ۱۵ درصد در سال ۱۹۷۳ کاهش یافت(کافی و همکاران، ۱۳۷۹، ص۱۳).
گارینتی و پرنیتو (۱۹۹۴) در یک آزمایش گلدانی و مزرعه ای در فیلیپین پاسخ لوبیا چشم بلبلی را به زهکش سطحی در اراضی شالیزاری که استعداد زهکش سطحی را داشتند مورد بررسی قرار دادند. نتایج آزمایش نشان داد که تغییرات کوچکی در زمان و سطح غرقابی در یک دوره ۶ روزه منطبق بر سطح زمین بوده و در عملکرد، به میزان ۴۰ تا ۱۰۰ درصد کاهش محصول مشاهده گردید.
تیمسینا و همکاران در سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۸ در فیلیپین اثرات غرقابی بر رسیدن نخود فرنگی را در شالیزار، پس از برداشت برنج بررسی کردند. نتایج تحقیق نشان داد که کاهش عملکرد محصولات در خاکهای اشباع، طی دو سال متوالی به میزان ۱۰ تا ۷۱ درصد بوده است.
سینگ وهمکاران در ۱۹۸۸ اثر گیاهان کنف بنگال، لوبیا چشم بلبلی و لوبیای خوشه ای را به عنوان کود سبز بر روی برنج غرقابی مورد مطالعه قرار دادند. در این بررسی لوبیا چشم بلبلی و کنف بنگال بیشترین مقدار ازت را برای گیاه برنج تامین نمودند.
ترابی گل سفیدی، ۱۳۸۸، تغییر الگوی کشت اراضی سبک بافت ساحل دریای خزر از برنج به محصولات صیفی، به منظور استفاده بهینه از آب درسالهای کم آبی را مورد مطالعه قرار داد. وی در مقاله خود به این نتیجه رسیده است که به دلیل نفوذ پذیری ۳ الی ۴ برابر اراضی مورد بررسی نسبت به خاک های مناطق جلگه ای، میزان مصرف آب در این اراضی ۳ الی ۴ برابر خواهد بود که با توجه به کمبود آب مخصوصا در سالهای اخیر، خروج این مناطق از زیر کشت می تواند در صرفه جویی مصرف آب بسیار موثر باشد. این اراضی برای کشت دیم محصولاتی نظیر هندوانه، خیار وکدو بسیار مناسب و اقتصادی بوده و درآمد ناشی از تولید محصولات فوق به مراتب از برنج بیشتر است.
الهیاری و همکاران، ۱۳۸۸، در مقاله خود تحت عنوان نگرش کشاورزان استان گیلان در خصوص تغییر اقلیم نوشته اند که تغییرات شرایط آب و هوایی هزینه تولید محصولات کشاورزی را بالا برده و محیط روستا به خاطر فعالیتهای انسانی در حال تغییر می باشد. و بیشترین تهدید تغییر اقلیم بر روی افزایش بلایای طبیعی، تهیه و تولید غذا و کسب و کار می باشد و مهمترین روش برای بهبود سیاستهای رویارویی با تغییر اقلیم را در ارتقاء نگرشها در خصوص تغییر اقلیم و ایجاد اخلاق، حفظ محیط زیست در بین مردم محلی در جهت بهبود سازگاری با تغییر اقلیم دانست.
علی حسینی و رضا تقی زاده، ۱۳۸۶، در مقاله خود ارزیابی کشت مخلوط ذرت و لوبیای سفید در منطقه آستارا می فرماید که افزایش تولیدات کشاورزی بر اساس روشهای غیر ارگانیک منجر به ایجاد فشار بر روی منابع طبیعی می شود و پایداری اکوسیستمها را کاهش می دهد، از این رو متخصصین توسعه کشاورزی در مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی به رهیافتهایی که منجر به استفاده بیشتر و بهینه از نهادهای کشاورزی برای تولید بیشتر می شود، توجه دارند. یکی از این رهیافتها انواع نظامهای چند کشتی است که تولید بیشتر در واحد سطح و زمان را امکان پذیر می سازد از آنجاییکه در استان گیلان برنج به عنوان کشت غالب منطقه محسوب می شود و می توان در اراضی مساعد کشت ذرت و لوبیا علاوه بر انتخاب جانشینی مناسب در تناوب برنج به علت استفاده حداکثر از منابع موجود در واحد زمان و مکان زارع را نیز از طریق بهبود و کیفیت محصول افزایش داد.
مرادی، روح اله و کوچکی، علیرضا و نصیری محلاتی، مهدی، ۱۳۹۲، تاثیر تغییر اقلیم بر تولید ذرت و ارزیابی تغییر تاریخ کاشت بعنوان راهکارسازگاری در شرایط آب و هوایی مشهد بیان داشته به منظور کاهش اثرات منفی تغییر اقلیم و ثبات تولید منطقه ای، استراتژهای افزایش سازگاری به شرایط تغییر اقلیم ضروری به نظر میرسد. بنابراین هدف از این مطالعه شبیه سازی اثرات تغییر اقلیم بر مراحل فنولوژیکی، شاخص سطح برگ، عملکرد زیست توده و دانه ذرت در شرایط تغییر اقلیم آینده و بررسی امکان تعدیل اثرات منفی تغییر اقلیم بر تولید ذرت با تغییر تاریخ کاشت به عنوان یک راهکار مدیریتی در استان خراسان رضوی بود. برای این منظور دو مدل گردش عمومی HadCM3 و IPCM4 تحت سه سناریوی A1B، B1 و A2 در سه دوره زمانی ۲۰۲۰، ۲۰۵۰ و ۲۰۸۰ بکار برده شد. برای شبیه سازی پارامترهای اقلیمی و ایجاد فصل رشد احتمالی برای هر دوره از مدل LARS-WG و برای شبیه سازی رشد ذرت از مدل CERES-Maize استفاده گردید. نتایج ارزیابی مدل نشان داد که مدل LARS-WG پیش بینی مناسبی برای پارامترهای اقلیمی و شبیه سازی فصل رشد احتمالی در شرایط تغییر اقلیم آینده داشت. طول دوره کاشت تا گلدهی و همچنین طول دوره رسیدگی فیزیولوژیک ذرت تحت تاثیر تغییر اقلیم در اکثر سناریوهای مورد استفاده کاهش نشان داد. نتایج شبیه سازی نشان داد که عملکرد ذرت تحت تاثیر تغییر اقلیم از ۱۱ تا ۳۸درصد نسبت به شرایط کنونی کاهش یافت. بطور کلی کاشت زود هنگام ذرت (۱۰ اردیبهشت) باعث تولید عملکرد بالاتری نسبت به سایر تاریخ های کاشت (۲۰ اردیبهشت و ۱ خرداد) در شرایط تغییر اقلیم شد. به نظر میرسد مدیریت مناسب تاریخ کاشت برای تعدیل اثرات منفی تغییر اقلیم بر عملکرد ذرت میتواند به عنوان یک راهکار مناسب در نظر گرفته شود (مهربان و همکاران، ۱۳۸۴، ۱۱۱)
شاهکویی، اسماعیل، ۱۳۸۶، در پایان نامه خود تحت عنوان بررسی اقلیم کشاورزی کشت سویا در جلگه گرگان بیان داشته: جلگه گرگان با ۲۲۰۳۳ کیلومتر مربع مساحت با شرایط ویژه هیدروکلیمایی، یکی از قطبهای کشاورزی ایرانبشمار میرود. تناسب کشت سویا با اقلیم منطقه، برداشت دو محصول در یکسال زراعی، رشد روزافزون جمعیت ونیاز آنان به تأمین غذا، پروتئین و کالری مناسب، استفاده از مشتقات چندین گانه سویا، بکارگیری جمعیت فعالروستائی، تقویت برنامههای دولت در رسیدن به استقلال اقتصادی و خودکفائی در امر محصولات کشاورزی و مهمتراز همه پارامترها، خسارتهای اقلیمی سنگین ناشی از پدیدههای اقلیمی ضرورت و اهمیت این رساله را توجیهمینماید. در این پژوهش مباحث زمین شناسی، ژئومورفولوژی، منابع آب و خاک، پوشش گیاهی و اقلیم بطور جامع بااستفاده از پایه مشترک آماری ۲۱ ساله ۱۰ ایستگاه، مورد بررسی و به تحلیل آورده شده است. سپس عناصر مؤثر اقلیمی از قبیل : نور، ساعات آفتابی و طول روز، حرارت، رطوبت، بارندگی، باد، آفات، بیماریها و نقش هر یک در مراحل کاشت، داشت و برداشت سویا با استفاده از روش تحقیق علّی از طریق مطالعاتکتابخانهای، مشاهدهای و عملیات میداین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین راهبردهای مؤثر در توسعهکشت و افزایش عملکرد سویا، بازار فروش و تجارت، خواص و مصارف به همراه نتیجهگیری و پیشنهادات ارائهگردیده است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |