در ادبیات حوزه سازمان و مدیریت فرهنگ سازمانی به عنوان مفهومی پیچیده است. علاوه بر پیچیدگی تعاریف بسیار زیادی برای فرهنگ سازمانی موجود است که به نوبه خود درک ماهیت آن را پیچیده تر می نماید. در زیر برخی از تعاریفی را که توافق بیشتری بر روی آنها وجود دارد ارائه می شود:
از نظر فیزی[۳۵] «فرهنگ سازمانی عبارتست از یک شیوه نگرش که در میان بسیاری از افراد مشترک است» (میرسپاسی،۱۳۸۴). «فرهنگ سازمانی نظام ارزش ها، باورها و آداب و رسوم مشترک در بین اعضای سازمان است که با ساختار رسمی برای ایجاد هنجارهای رفتاری درتعامل می باشند» (طاهری،۱۳۷۹،۶۳).
«فرهنگ سازمانی ادراکی است که افراد از سازمان دارند، فرهنگ سازمانی چیزی است که در سازمان وجود دارد نه در افراد. صفات ویژه ای است که به سازمان اختصاص داده و بیانگر مشخصات معمولی و ثابت است که یک سازمان را از سازمان های دیگر متمایز می کند»(گودرزی و گمینیان، ۱۳۸۱).
« فرهنگ سازمانی سیستمی از استنباط مشترک است که اعضا نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود» (رابینز ،۱۳۸۹). اوچی[۳۶] (۱۹۸۲)فرهنگ سازمانی را «یک سلسله از نمادها، تشریفات و اسطورههایی که منتقل کننده باورهای اساسی آن به کارکنانش می باشند» تعریف می کند ( به نقل از کجوری و آقاجانی، ۱۳۸۳، ۱۵۳).
الگویی از مفروضات مشترک که گروه فرا میگیرد؛ به طوری که مشکلات انطباقپذیری خارجی و هماهنگی داخلی آن را حل میکند، و به سبب عملکرد و تأثیر خویش معتبر دانسته می شود و از این جهت به مثابه روش صحیح ادراک، تفکر و احساس در خصوص آن مشکلات، به اعضای جدید گروه آموزش و یاد داده می شود (شاین، ۱۳۸۴). دیل و کندی[۳۷](۱۹۸۳) در تعریف فرهنگ سازمانی قوی، آن را فرهنگی می دانند که افراد تحت آن، اهداف سازمان را به خوبی می شناسد و درجهت آنها کار می کنند. به عقیده این دو نفر، فرهنگ قوی اهرمی قوی برای هدایت رفتار (کارکنان) است و کارکنان را برای انجام کارهایشان به شیوه بهتر بویژه به دو صورت خاص کمک می کند.
کاملترین تعریف فرهنگ سازمانی را ادگار شاین به شکل زیر تعریف مینماید:
«فرهنگ سازمانی، الگوئی از مفروضات اساسی است که توسط گروه معینی کشف و اختراع شده یا توسعه یافته، به طوری که انطباق با محیط خارجی و انسجام درونی را به آنها میآموزد، اگر این الگو در طی زمان کارائی خوبی داشته باشد، اعتبار مییابد به طوری که آن شیوهء صحیح ادراکی، اندیشه و احساس اعضای جدید درباره مشکلاتشان را شکل میدهد» ( به نقل از گوردن، ۱۹۹۱).
۲-۲-۶: ویژگی های فرهنگ سازمان
استیفن رابینز[۳۸] درکتاب خود تحت عنوان «رفتار سازمانی، مفاهیم، نظریه ها و کاربردها» هفت ویژگی زیر را برای فرهنگ سازمانی معرفی کرده است: «۱- نوآوری و خطرپذیری ۲- توجه به جزئیات ۳- توجه به ره آوردها ۴- توجه به اعضای سازمان ۵- توجه به تیم ۶- جاه طلبی و ۷- پایداری. هر یک از این ویژگی ها بر روی طیفی قرار میگیرند که دامنه آن از بسیار کم تا بسیار زیاد کشیده می شود. بنابراین چنانچه فرهنگ سازمانی از زاویه این هفت ویژگی مورد توجه قرار گیرد تصویر کاملی از آن به دست می آید.این تصویر به صورت اساس و مبنایی در می آید که منعکس کننده نوع احساس اعضا، استنباط مشترک آنان، شیوه انجام امور و نوع رفتار آنان است»( رابینز ،۱۳۸۹،۱۰۶).
دیویس[۳۹] ، هویت عضویتی، منافع فردی سازمانی ، تاکید بر وظایف افراد، کنترل زیاد/کم ، هماهنگی واحدها زیاد/کم، ریسک پذیری زیاد/کم، سیستم پاداش، تحمل تعارض، تاکید بر هدف/وسیله، نگرش سیستمی و ارتباط با محیط را به عنوان شاخص های عمده تشخیص فرهنگ سازمانی فهرست نموده است(میرسپاسی، ۱۳۸۴،۴۲).
لیتوین و استرینگر[۴۰](۱۹۶۸) فرهنگ سازمانی را با ۹ ویژگی توصیف مینمایند «این شاخصها عبارتند از: ۱- استانداردها، ۲- مسئولیتها،۳- تشویق و ترغیب،۴- ریسکپذیری (خطرپذیری)، ۵- حمایت،۶- تضاد،۷- صمیمیت و گرمی،۸- ساختار، و ۹- هویت»(به نقل از ناظم و حمودی،۱۳۸۹).
پیترز و واترمن [۴۱](۱۹۸۲)علاوه بر موارد مشترک، عناصری مانند تعصب مدیران به عمل ،توجه به نیازهای مشترک،استقلال و کارآفرینی ، توجه به ارزش های مشترک ، انجام و تحمل اختلافات سلیقه را مورد توجه قرار داده اند(زارعی متین،۱۳۷۵).
از نظر کلاکهان واسترادبک [۴۲](۱۹۸۸) ویژگی فرهنگ سازمانی عبارتند از:
رابطه با محیط واینکه آیا فرد تابع محیط است و با آن هماهنگ است یا می تواند آن را تحت سلطه خود درآورد
توجه به زمان و اینکه آیا گذشته نگراست یا حال نگر وآینده نگر
ماهیت فرد و دیدگاهی که فرهنگ درمورد فرد دارد که در سبک رهبری مؤثراست
توجه به فعالیت و کار از سوی فرهنگ و چگونگی حل مسایل وتصمیم گیری
توجه به مسئولیت و فردگرا یاجمع گرایی بودن که درطرح ریزی شغل و شیوه گزینش افراد مؤثراست
مفهوم فنا و اینکه محیط کار بسته یا باز تلقی می شود که در ارتباطات و سازماندهی جا و مکان مؤثراست ( به نقل از رابینز،۱۳۸۹).
در تحقیقی هفت ویژگی اساسی ارائه شده که در مجموع ماهیت فرهنگ یک سازمان را نشان میدهد.
خلاقیت و ریسکپذیری: درجهای که کارکنان تشویق میشوند تا خلاق و ریسکپذیر باشند.
توجه به جزئیات: درجهای که از کارکنان انتظار میرود تحلیل کنند و به جزئیات توجه نشان دهند.
توجه به نتیجه
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |
strong>: درجهای که مدیریت به جای توجه به شیوهها و فرایندهای بهکار رفته، برای حصول به نتایج بر خود نتایج تمرکز میکند.
توجه به کارکنان: درجهای که تصمیمات مدیریت به تأثیر نتایج بر افراد توجه دارد.
توجه به تیم: درجهای که فعالیتها حول محور تیمها به جای افراد سازماندهی شده است.
جاهطلبی: درجهای که افراد به جای راحتطلب بودن، جاهطلب و رقابتی هستند.
ثبات: درجهای که فعالیتهای سازمانی به حفظ موقعیت فعلی به جای رشد تاکید دارد.
هر یک از این ویژگیها در پیوستاری از کم تا زیاد قرار دارد. ارزیابی سازمان؛ از زاویه این هفت ویژگی تصویر کلی از فرهنگ سازمان بهدست میدهد(جعفری، ۱۳۷۳).
۲-۲-۷: انواع فرهنگ سازمان
با توجه به تعاریف یاد شده میتوان گفت، فرهنگ سازمان عبارتست از باورهای مشترک در یک سازمان، هر چه باورهای مشترک ژرفتر و منسجمتر باشند فرهنگ قویتر است و هر چه باورها متفاوت و وجه اشتراک آنها کمتر باشد، فرهنگ سازمان ضعیفتر خواهد بود.
با توجه به تعریفی که از فرهنگ سازمان ارائه گردید صاحبنظران برای طبقهبندی فرهنگ سازمان و تشخیص نوع فرهنگ هر سازمان، شاخصهایی ارائه نمودهاند که به نمونههایی از آن اشاره میشود. یکی از تقسیم بندیهای متداول که معمولاً در الگوهای اقتضائی از آنها یاد میشود فرهنگ مکانیکی و فرهنگ ارگانیکی است که در سازمانهای با فرهنگهای مکانیکی، باورهای مشترک بیشتر متوجه ساختارهای رسمی، قوانین و مقررات، دستورالعملها و روشهای استاندارد است در حالی که سازمانهای با فرهنگ ارگانیکی باورهای مشترک عمدتاً بر ساختارهای غیر رسمی و بیشتر تأکیدها بر نتیجه و عملکرد است نه بر وسیله و ابزار کار.
در یک تقسیمبندی دیگر سازمانها را از لحاظ فرهنگ به چهار دسته طبقهبندی نمودهاند و ویژگیهای سازمانها با هر یک از فرهنگهای چهارگانه به شرح زیر توصیف شده است:
۱- سازمانهای با فرهنگ علمی[۴۳]:
تأکید این نوع سازمانها بر استخدام افراد جوان با تمایل به یادگیری، پرورش دادن آنها و تقویت شخصیت علمی و تخصصی آنهاست.
۲- سازمانهای با فرهنگ باشگاهی[۴۴]:
در این سازمانها تأکید بر تناسب داشتن روحیهء افراد به وفاداری و تعهد نسبت به سازمان است. در فرهنگ باشگاهی، ارشدیت و سن و سنوات خدمت در سازمان، معیار عمدهء اهمیت و ارزش افراد است.
۳- سازمانهای با فرهنگ تیمی[۴۵]:
در این نوع سازمانها تأکید بر نوآفرینی، ریسکپذیری و آزادی عمل است.