نژاد و قومیت
- عوامل نهادی: نهاد به معنای قانون، رسم، عرف، عادت و یا سازمانی است که در زندگی سیاسی و اجتماعی مردم موثر واقع شده و نظام هدفداری را در جهت رفع نیازهای یک اجتماع سازمان یافته، ایجاد میکند. مثال بارز آن یک نهاد، دولت است که به واسطه وضع قوانین و ایجاد نظام هدفدار موجب تشکیل سرمایه اجتماعی میشود. برخی از قوانین به عنوان یک عامل نهادی به صورت عقلانی وضع میگردند تا انسانها را وادار به مشارکت نمایند. دولتهای کمونیستی نظیر اتحاد جماهیر شوروی سابق و چین دارای چنان خصوصیتی بودند. در نظامهای دموکراسی نیز قوانین به گونهای وضع میشوند که بر پایه آن نهادها و تشکلها رسمیت یافته مسئول ترویج ارزشهای غیررسمی میشوند مانند احزاب رسمی یا تشکلهای مردمی (کلمن, ۱۳۷۷).
فرانسیس معتقد است، هرگاه رفتاری در اثر قدرت طلبی و سلطه یگ گروه بر گروه دیگری در جامعه شکل بگیرد ، بعنوان یک عامل نهادی غیر عقلانی در تشکیل سرمایه اجتماعی به شمار می رود (فرانسیس, ۱۳۸۵) .
- عوامل خودجوش: هنجارهایی که بصورت خودجوش بجای قانون و دیگر نهادهای رسمی از کنشهای متقابل اعضای یک اجتماع بوجود میآیند و ناشی از انتخابهای تعمدی نیست ، به عنوان عوامل خودجوش در ایجاد سرمایه اجتماعی درنظر گرفته میشوند که به دو دسته عوامل خودجوش عقلایی و عوامل خودجوش غیرعقلایی تقسیم میشوند. هنگامی که کنشهای افراد یک اجتماع در تقابل با یکدیگر هرچند غیر عمد ولی بر اساس تعقل و تفکر صورت میگیرد، هنجارهایی را بوجود میآورد که زمینه ساز تشکیل سرمایه اجتماعی است. ولی هنگامی که این کنشهای متقابل، غیر منطقی و تصادفی باشند مانند همیاری و همکاری زنبورهای عسل در ساخت کندو که بدون هیچ تعقل و تفکر و بصورت غریزی صورت میگیرد، با نام عوامل خودجوش غیر عقلانی دستهبندی میگردند (کلمن, ۱۳۷۷).
- عوامل بیرونی : منظور از این دسته عوامل، هنجارهایی است که از جایی غیر از همان اجتماعی که در آن بکار رفته سر چشمه می گیرند .عواملی همچون دین و مذهب، ایدئولوژی و فرهنگ یا تجربه مشترک تاریخی جزء این گروه طبقهبندی میگردند . کلمن میگوید: وبر به دین نه تنها به دلیل عامل ایجاد کننده اخلاق در کار، بلکه به دلیل عامل ایجاد کننده شبکههای اعتماد در روابط تجاری و مبادلات اقتصادی توجه میکند . در دنیای امروز، تمامی بخش غیر دولتی که آن را جامعه مدنی مینامند، میل به سازمان یافتن پیرامون ایدئولوژیها دارد، از طرف دیگر بخش اعظم هنجارها از فرهنگها ناشی میشوند بدون آنکه بتوان ارتباطی بین آنها و مذهب یافت (بوردیو, ۱۳۸۰).
- عوامل طبیعی: در این گروه دو دسته از عوامل بصورت روابط خویشاوندی و همبستگیهای قومی و نژادی قرار میگیرند. اهمیت خویشاوندی در مقایسه با دیگر ساختارهای اجتماعی از یک جامعه با جامعه دیگر به میزان زیادی فرق میکند. اما درهیچ جامعهای خویشاوندی بطور کامل محو نشده است. شواهد قابل ملاحظهای از علوم طبیعی وجود دارد که میگوید اجتماعی بودن نه تنها در انسان بلکه در دیگر موجودات نیز امری ذاتی است (Bourdieu, 1985).
از سوی دیگر در عین حال که اجتماعی بودن در انسانها تا حدی ریشه در فرهنگها دارد ولی با گرایشهای بنیانی به سمت اجتماعی بودن و با مسائل ژنتیکی بسیار مرتبط است. قومیت و نژاد از مقولاتی هستند که مردم اعتقاد دارند هر دوی آنها از منابع مهم هویت هستند، بنابراین بدون در نظر گرفتن مسائل زیست شناسی و طبیعی و حتی کنشهای اجتماعی در شناخت قومیت و نژاد همبستگیهای قومی و نژادی از عوامل طبیعی ساخت سرمایه اجتماعی بشمار میآیند. هرچند ممکن است این دستهبندی نتواند منابع ساخت سرمایه اجتماعی را در برگیرند. اما دست کم تصویری از وسعت و پیچیدگی مساله به دست میدهد. بسیاری از این منابع نه تنها منافاتی با یکدیگر ندارند بلکه دارای همپوشانی نیز هستند. مثلا هنجارهایی که از عوامل طبیعی منشا یافتهاند در عین حال به وسیله قانون، مذهب و با فشارهای اجتماعی خودجوش تقویت شوند (Bourdieu, 1985).
آنچه که حائز اهمیت است اینست که طیف وسیعی از منابع ایجاد کننده سرمایه اجتماعی را بشناسیم و امکانات و محدودیتهای هر یک را تشخیص دهیم. بنابراین انتخاب منبع ایجاد کننده سرمایه اجتماعی دارای اهمیت است، بطور قطع ابزارهای نهادی نمیتوانند کاملاَ جایگزین عوامل خودجوش یا بیرونی گردند و این عوامل نیز نمیتواند جایگزین ابزارهای نهادی شوند (بوردیو, ۱۳۸۰) .
در مجموع میتوان گفت در حالی که فرآیند شکلگیری و انباشت سرمایه، طولانی است و بنحوی تدریجی و نا آشکار رخ میدهد. دورههای بکارگیری و فعالسازی آن کوتاه، شتابان و تا حدی آشکار است، لذا به مدیریتی قوی، کارآمد و فوق العاده نیاز دارد، در غیر اینصورت سالها سرمایه یک ملت به تباهی و هرز و هدر خواهد رفت. ممیزه و شاخص تشخیص جوامع پویا وسالم همین است که یا در کار انباشت سرمایه اجتماعی خویشاند و یا سرگرم به کار اندازی آن در مقابل در جوامع ناسالم یا جوامع نیمه سالم، در آن یا هیچ تولیدی صورت نمیگیرد و یا ذخیرههای اجتماعی مردم در مسیرهای انحرافی هدر میرود (بوردیو, ۱۳۸۰).
ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی
نهاپایت و گوشال (۱۹۹۸)، سرمایه اجتماعی را به سه بعد ساختاری، شناختی و ارتباطی تقسیم میکنند (محققی, ۱۳۸۵).
الف. سرمایه اجتماعی ساختاری:
سرمایه ساختاری شامل همه ذخایر غیر انسانی دانش در سازمان میشود که دربرگیرنده پایگاههای داده، نمودارهای سازمانی، دستورالعملهای اجرایی فرایندها، استراتژی ها، برنامههای اجرایی و به طور کلی هر آنچه که ارزش آن برای سازمان بالاتر از ارزش مادیاش باشد، است. به عبارت روشن تر سرمایه ساختاری عبارت است از هر آنچه که در شرکت باقی میماند پس از آنکه کارکنان به هنگام شب به خانه میروند (تاجبخش, ۱۳۸۳).
عنصر ساختاری سرمایه اجتماعی اشاره به الگوی کلی تماسهای بین افراد دارد یعنی شما به چه کسانی و چگونه دسترسی دارید. مهمترین جنبههای این عنصر عبارتند از روابط شبکهای بین افراد، پیکربندی شبکهای و سازمان مناسب (قدم زن جلالی, ۱۳۹۰).
روابط شبکهای: پیشنهاد اصلی تئوری سرمایه اجتماعی این است که روابط شبکهای امکان دسترسی به منابع مثل دانش را فراهم میسازند (قدم زن جلالی, ۱۳۹۰).
پیکربندی روابط شبکهای: پیکربندی کلی روابط شبکهای یک جنبه مهم سرمایه اجتماعی را شکل میدهد که میتواند بر توسعه سرمایه فکری تأثیر بگذارد (قدم زن جلالی, ۱۳۹۰).
سازمان مناسب: سرمایه اجتماعی ایجاد شده، ازجمله روابط و پیوندها، هنجارها و اعتماد در یک محیط خاص، اغلب میتواند از یک محیط اجتماعی به محیط اجتماعی دیگری انتقال داده شود، و بدین ترتیب بر الگوهای تبادل اجتماعی تأثیرگذارد. سازمانهای اجتماعی مناسب میتوانند یک شبکه بالقوه دسترسی به افراد و منابعشان از جمله اطلاعات و دانش را فراهم کنند و از طریق ابعاد شناختی و رابطهای سرمایه اجتماعی ممکن است انگیزش و قابلیت را برای تبادل تضمین کنند. لیکن، این سازمانها همچنین ممکن است مانع این تبادل شوند (قدم زن جلالی, ۱۳۹۰).
سرمایه اجتماعی ساختاری، روابط اجتماعی را از منظر شبکه اجتماعی بررسی کرده و به الگوها، ترکیببندی و اهداف روابط اجتماعی تأکید دارد. بنابراین ایده کانونی در سرمایه اجتماعی ساختاری، وجود پیوندهای شبکهای در بین افراد، نوع ترکیببندی این پیوندها و همچنین ظرفیت بالقوه این شبکهها برای تولید منابع اطلاعاتی است (کلمن, ۱۳۷۷).
ب. سرمایه اجتماعی ارتباطی
عنصر رابطهای سرمایه اجتماعی توصیف کننده نوعی روابط شخصی است که افراد با یکدیگر به خاطر سابقه تعاملاتشان برقرار میکنند. مهمترین جنبههای این بعد از سرمایه اجتماعی عبارتند از اعتماد، هنجارها، الزامات و انتظارات و هویت (پیران و همکاران، ۱۳۹۱).
اعتماد: تحقیقات نشان میدهد در جایی که روابط مبتنی بر اعتماد درسطح بالایی وجود دارند، افراد تمایل زیادی برای تبادل اجتماعی و تعامل همکارانه دارند. همچنین میسزتال[۸] اظهار میدارد اعتماد، تامینکننده ارتباطات وگفتمان است (Miztal, 1996). بویسات [۹]نیز بر اهمیت اعتماد بین افراد برای ایجاد دانش در شرایط ابهام و عدم اطمینان زیاد تأکید دارد (Boisot, 1995).
هنجارها: هنجارهای همکاری میتوانند پایهای قوی برای ایجاد سرمایه فکری بوجود آورند. برای مثال، استورباک[۱۰] اهمیت هنجارهای اجتماعی صداقت وکار تیمی را به عنوان ویژگیهای کلیدی شرکتهای دانش محور یادآور میشود. هنجارهای تعاملی که اهمیت آنها در ایجاد سرمایه فکری نشان داده شدهاند عبارتند از: تمایل به ارزشگذاری و پاسخ به تنوع، روحیه انتقادی و تحمل شکست (پیران و همکاران، ۱۳۹۱).
الزامات و انتظارات: الزامات نشاندهنده یک تعهد یا وظیفه برای انجام فعالیتی در آینده است. کلمن الزامات را از هنجارهای عمومی شده متمایز میسازد و آن را به عنوان انتظارات ایجاد شده در درون روابط شخصی خاص در نظر میگیرد. ناهاپیت و گوشال در زمینه ایجاد سرمایه فکری اظهار میدارند که الزامات وانتظارات احتمالاً بر دسترسی و انگیزش افراد وگروهها برای تبادل و ترکیب دانش میگذارند (پیران و همکاران، ۱۳۹۱).
هویت: هویت فرایندی است که درآن افراد احساس میکنند با فرد یا گروهی از افراد دیگر، عضو یک گروه واحد هستند. کرامر و همکارانش[۱۱] دریافتهاند که احساس همانندی کردن با یک گروه یا جمع، نگرانی درباره فرایندها و نتایج جمعی را افزایش میدهد و بدین ترتیب احتمال فرصت تبادل اطلاعات افزایش مییابد (Kramer, Brewer, & Hanna, 1996). لویسکی و بیونک[۱۲] در تحقیقشان نشان میدهند که هویت گروهی چشمگیر نه تنها ممکن است فرصتهای تبادل اطلاعات را افزایش دهد، بلکه همچنین ممکن است فراوانی واقعی همکاری را بین اعضاء افزایش دهند. در مقابل، جایی که گروهها دارای هویت های متمایز و مغایر هم هستند، ممکن است موانع عمدهای را در برابر تسهیم اطلاعات، یادگیری و ایجاد دانش بوجود آورند (Lewicki & Bunk, 1996).
ج. سرمایه اجتماعی شناختی
عنصر شناختی سرمایه اجتماعی اشاره به منابعی دارد که فراهم کننده مظاهر، تعبیرها و تفسیرها وسیستمهای معانی مشترک در میان گروهها است. مهمترین جنبههای این بعد عبارتند از زبان و کدهای مشترک وحکایات مشترک (الوانی و سید نقوی, ۱۳۸۱).
زبان و کدهای مشترک: به دلایل مختلفی زبان مشترک بر شرایط ترکیب و تبادل دانش تأثیر میگذارد. اول، زبان کارکرد مستقیم و مهمی در روابط اجتماعی دارد، چرا که ابزاری است که از طریق آن افراد با یکدیگر بحث میکنند، اطلاعات را مبادله میکنند، از یکدیگر سؤال میپرسند و در جامعه امور تجاری انجام می دهند. دوم، زبان بر ادراکاتمان تأثیر میگذارد. کدها همچنین یک چارچوب مرجع برای مشاهده و تفسیرمان از محیط فراهم میکنند. سوم، زبان مشترک قابلیت ترکیب اطلاعات را افزایش میدهد (الوانی و سید نقوی, ۱۳۸۱).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |