۲- رشد سریع جمعیت جهان از قرن نوزدهم به بعد که بهتدریج آهنگ تندتری پیدا کرد و صفحه زمین را از ۵/۶ تا ۵/۷ میلیارد نفوس پر کرد. درحالیکه پیش از آن، یعنی از بدو تاریخ تا قرن مذکور تعداد نفوس به ۵/۱ میلیارد هم نرسیده بود.
۳- انقلاب صنعتی که از اواخر قرن هجدهم آغاز شد و از قرن ۱۹ به بعد قوت و وسعت گرفت و به انقلاب دوم و سوم صنعتی انجامید.
۴- پیشرفت شگرف وسائل حملونقل و ارتباط از قرن ۱۹ با استفاده از نیروی بخار و بعد زغالسنگ و سپس برق و اختراع انواع هواپیماها، قطارهای سریعالسیر و غیره
۵- انقلاب الکترونیکی و دگرگونی کامل در فنآوری مخابرات بهویژه از اواخر قرن بیستم (IT[69] و ICT[70]).
۶- توسعه تجارت که از همان ابتدای قرون جدید، آغاز شد و «وابستگی، همبستگی و پیوستگی» اقتصادی کشورها یکدیگر را بهتدریج به کمال رساند.
۷- غلبه کامل نظام سرمایهداری و تسلط نئولیبرالیسم اقتصادی، بهویژه از زمانی که هژمونی شوروی متلاشی شد و این مانع بزرگ از سر راه برداشته شد.
۸- تشکیل سازمانها بین حکومتها با دیگر سازمانهای بینالمللی که از نیمه دوم قرن نوزدهم به بعد، مانند جمعیت اتفاق ملل و بعد خود سازمان ملل متحد و شعبات آن در نیمۀ دوم قرن بیستم و نیز تأسیس شرکتهای فوق ملی و چندملیتی بهخصوص در ممالک توسعهیافته.
۹- ابعاد جهانی یافتن مسائل خطیری چون آلودگی محیطزیست، کاهش منابع تجدید ناپذیر طبیعت، گرمای روزافزون جو زمین، رواج بیماریهای مسری در ورای مرزها، گسترش مواد مخدر و نظایر آن، مسئله جهانی تروریسم و خشونت در حد اعتلای (آلیسون[۷۱]، ۲۰۰۴).
۱۰- بسط ارتباط علمی و فرهنگی میان مردم و جوامع مختلف از قرن نوزدهم به بعد و پدید آمدن نوعی «اشتراک فکری» در مورد برخی از ارزشهای معنوی، چون حرمت و احترام به حقوق انسانی.
۱۱- نقش استعمار که در زمان خود یعنی اواخر قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم، عامل ارتباط میان دول و ملل شد و بعد هم از نقش سلطههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پس از استعمار میتوان یاد کرد.
۱۲- ادیان بزرگ که در بن و بنیادشان جهانی فکر کرده و میکنند (ریحانی، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱۰ دیدگاههای مختلف نسبت به پدیده جهانیشدن (موافقان و مخالفان)
در ارتباط با واژه جهانیشدن نگرشهای متفاوتی ابراز شده است و اصولاً رویکردهای مختلف به جهانیشدن تابع دیدگاهها و تعاریفی است که از جهانیشدن به عمل آمده است. این پدیده را به گونههای مختلف توصیف کردهاند و از زوایای متفاوتی به آن نگریستهاند. گروهی جهانیشدن را یک الزام غیرقابل تفکر و درعینحال یک روند مثبت میدانند و گروهی دیگر با نگرش منفی به آثار این پدیده برای کشورها، آن را معادل نیستی و نابودی دانسته و از آن گریزان هستند. البته دسته سومی هم هستند که جهانیشدن را تیغ دو لبه میدانند، آنان نه یکسره جهانیشدن Globalization را میپذیرند و نه یکسره در دایره تنگ بوم گرایی Localization میمانند، بلکه سخن از جهانگرایی Globalism میگویند (صمائیان و ارغنده، ۱۳۸۵).جان تامیلنسون[۷۲] (۲۰۰۱) در تعریف جهانیشدن میگوید: «جهانیشدن، در افراد، در تمامی نقاط جهان معنا پیدا میکند». هاروی[۷۳] (۱۹۹۸) جهانیشدن را متضمن دو عنصر «فشردگی در زمان و مکان» و «کاستن از فاصلهها» میداند. به نظر میرسد از یک دید کلی، جهانیشدن را بتوان چنین معنی کرد: یک تجربه خارج از فضا و همکاری آگاهانه و یا الزامی ملتها، دولتها و فرهنگها جهت زیستن در یک دهکده کوچک جهانی و محیطی رقابتی (تاملینسون، ۱۳۸۱).
یک دسته جهانیشدن را مترادف غربی شدن دانستهاند و این باور را ترویج کردهاند که کشورهای مغرب زمین اهتمام میکنند تا دیگر کشورها را به شکل خود درآورند. فرهنگ و خصوصیات اجتماعی و ارزشی آنها را از بین ببرند و فرهنگ و شیوه زندگی غربی را به آنان تحمیل نمایند. اگر این تفکر و دیدگاه را در جهانیشدن بپذیریم، کشورها برای حفظ ارزشها و هویت خود باید در مقابل این سلطه و استیلا ایستادگی نموده و اجازه ندهند جهانیشدن فرهنگ و ارزشهای آنها را ببلعد. جهانیشدن را به این تعبیر جهانیسازی یا جهانی کردن نامیدهاند و بر این نکته پای فشردهاند که کشورهای قدرتمند به کمک این ابزار در پی آناند که کشورهای ضعیف را به شکل خود درآورده و هویتهای آنها را از بین ببرند. جهانیشدن در این تعبیر منجر به ایجاد تبعیض و تاراج منابع جهان سوم و از میان رفتن کشورهای فقیر، صنایع و کشاورزی آنها میشود. در جهانیسازی غربزده کشورهای درحالتوسعه از گردونه توسعه خارج شده منابع و ثروتهای آنان چپاول میشود و دریک رقابت ناعادلانه فنا و نیستی نصیب آنها میگردد. کسانی که جهانیشدن را بهصورت تهدید تعریف میکنند پیشفرض ناگفتهشان این است که ما هیچ نقطه قوتی نداریم که بتوانیم در یک عرصه جهانی مطرح سازیم و این اندیشهای ناصواب و نادرست است. لذا موضع تمامی مخالفان جهانیشدن بر اساس این تعریف شکل میگیرد.
دسته دوم تعاریف جهانیشدن، این پدیده به نیرویی توسعهدهنده، رفاه بخش، پیامآور صلح و دوستی و ارتقاء دهنده دانش فناوری و ایجادکننده دموکراسی و آزاداندیشی تعبیر شده است. در جهانیشدن هر کشوری در یک جامعه جهانی از مزیتها و امکانات گستردهتر خدمات علمی و فنی و بهداشتی و امنیتی و زیستمحیطی برخوردار میشود و همکاری و نزدیکی ملتها، کشورها
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |
با هم به کاهش منازعات و بهرهوری بیشتر از منابع و مبارزه جدیتر و همهجانبهتر با عوارض مخرب دنیای امروز منجر میگردد (رابرتسون و کاندکر[۷۴]، ۱۹۹۸). در تعریف دوم، جهانیشدن حرکتی است که از مدتها قبل در روند رو به رشد ارتباطات میان کشورها آغاز شده است و حاصل اراده یک یا چند کشور بهحساب نمیآید. مدیران و کسانی که این تعریف از جهانیشدن را پذیرا میشوند. تلاش دارند تا در جهان پیچیده امروز در مقابل پدیده جهانیشدن با توانمندسازی خود بهطور فعال و اثرگذار عمل کنند و جهانیشدن را بهصورت یک فرصت و نه یک تهدید در حیات سازمانی خود تجسم نمایند (نهاوندیان، ۱۳۸۶)؛ بنابراین در فضای جهانیشدن با توجه به دیدگاههای مخالفان و موافقان، مدیران و دولتها زمانی میتوانند توفیق پیدا کنند که از حالت انفعالی در مقابل این پدیده خارج شده و بهصورت فعال با آن روبرو شوند. در یک حالت تعاملی اثرگذاری و اثرپذیری بهطور توأمان رخ میدهد و مدیران اگر به مزیتهای رقابتی سازمانهای خودآگاه باشند از این روابط متقابل با مجموعه کشورها حداکثر بهرهبرداری را به عمل خواهند
(فرهادیمحلی، ۱۳۸۷).
۲-۲-۱۱ اثرات و پیامدهای جهانیشدن
فرآیندهای جهانیشدن تعریف و بررسیشده و ثابت گشته، موضوع جهانیشدن بهطور فوقالعاده خاصی پیچیده است زیرا بهعنوان یک پدیده دارای ابعاد زیادی میباشد و اثرات آن همچنین از کشوری به کشور دیگر و از عملی به عمل دیگر متفاوت میباشد (جریسات[۷۵]، ۲۰۰۹). برخی استدلال میکنند که جهانیشدن یک فرآیند مستمر از انباشت سرمایه است که قرنها جریان داشته و فقط اخیراً بهعنوان نتیجه فنآوری تشدید شده است (کرک و همکاران، ۲۰۰۸). بهعنوان مثالی روشن از فرآیند جهانیشدن که برنامه کاربردی فناوری اطلاعات (IT) در دولتها بهویژه در مدیریت سازمانهای عمومی نتایجی در کوتاه کردن
مسافتها، صرفهجویی زمان، افزایش آزادی، گسترش تحولات در عبور از مرزها و غلبه کردن بر موانع فرهنگی، سیاسی و موانع نهادی دارد. فنآوری اطلاعات در مورد هر چیزی و هرجایی که ما زندگی میکنیم با اثراتی که هم عمیق و هم متنوع هستند، در حال تغییر است اینترنت، ایمیل، صفحات وب، ماشینهای دورنگار، ویدئو اجلاسها و دیگر ابزارهای متعدد بهشدت اشاعه و انتقال اطلاعات را تغییر و ارتباطات جهانی را افزایش داده است (آلی، وینتر و مای[۷۶]، ۲۰۰۷؛ جریسات، ۲۰۰۸). اینها «انقلاب اطلاعات» پیشرفت و بهبود روابط متقابل و ارتباطات جهان در حال تغییر را تسریع میکنند.
شواهد و دلالتهای فراوانی در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در مقیاسهای خرد و کلان وجود دارند که بیانگر تحقق و گستردگی فرآیند جهانیشدن هستند. مهمترین این شواهد را در زیر میتوان بیان کرد (لطفی و نادمی، ۱۳۸۵):
گسترش بازارهای مالی و بورس؛
شکلگیری تجارت الکترونیک یا اقتصاد بدون وزن
گسترش و نفوذ شرکتهای چندملیتی
بینالمللی شدن فرآیند تولید (تولید جهانی) که بهواسطه آن بخشهای زیادی از جهان در تولید کالا ایفای نقش میکنند.
کاهش موانع تعرفهای در امور تجاری
شکلگیری اتحادیههای تجاری و اقتصادی
کاهش نقش و اقتدار دولتها
بسط و گسترش ارزشهای دموکراتیک
توجه به حقوق بشر و جامعه مدنی جهانی
گسترش عمومیتهای فرهنگی و محصولات فرهنگی
گسترش سازمانهای غیردولتی
شکلگیری جنبشهای جهانی چون مبارزه با آلودگیهای زیستمحیطی و سلاحهای کشتارجمعی
شکلگیری الگوهای مصرف جهانی
وابستگی متقابل جوامع و کشورها نسبت به یکدیگر
گسترش صنعت جهانگردی و گردشگری
شکلگیری ارتباطات و نظامهای رسانهای جهانی